Saturday, October 26, 2013

NIMA:INTRODUCTION TO MY POETRYنیما : مقدمه شعر من

img:moj
Faramarz Soleimani فرامرز سلیمانی 
نیما : مقدمه شعر من 
دغدغه ی نیما شعر بود در تاملات و تحقیقاتش ,و همین او را از شاعران مشروطه یا پیش نیمایی متمایز می دارد که نو آوری ها شان در تجربه هایی اندک محدود ماند و یا از زیر با ر سنگین ادبیات کهن رهایی چندان نیافت . و در مواردی مانند لاهوتی و دهخدا و شمس کسمایی در حد و مرز مستزاد و بحر طویل ما ند ,و یا در مورد ایرج و بهار حتا بدان حد هم نرسید و مشخصه ها و تعریف و تبصره شعر نو نیمایی را در خود نیافت و نیما را تنها و دلتنگ
گذا شت .نیما که می گوید :من بی نهایت دلتنگم .روزها می گذرد که هیچ کس را نمی بینم .در خانه را به روی خود بسته ام اما رفع دلتنگی نمی شود .در خلوت من ,حسرت ها بیشتر به سراغم می آیند
به یک مفهوم نیما یک شاعر مهاجر است ,با همان حسرت ها و دلتنگی ها ,که آن را به شاگردان و پیروانش نیز تسری  می دهد ,چه او مرغ خوشخوان است و آواره ی جهان که آوازه ی جهان را به زبانی نو و غریب سر داده است .
برای شاعر مهاجر ,زبان یک امکان است که نه تنها در شعر خودش به کار می گیرد بل این طرز و امکان را برای دیگران نیز به میراث می گذارد
ققنوس ,مرغ خوشخوان ,آوازه ی جهان
آواره مانده از وزش باد های سرد
بر شاخ خیزران
بنشسته ست فرد
بر گرد او به هر سر شاخی پرندگان 
در پاسخ به "کدام نظر اساسی تر در طرز شعر... می گوید  : 
مگر نمی خواهی " مقدمه شعر من " را بخوانی ؟ ...یکی آزاد ساختن شعر از انقیاد با موسیقی , ولو این که شعر
 عروضی باشد .زیرا فقط وزن نیست که شعر را آزاد می کند .طرز کار هم شرط است و طرز کار آن استاد خیلی فرنگی است .دیگر قیمت گذاشتن برای مصراع هاست .در شعر فارسی ,مصراع ها قیمت نداشتند .یعنی موزیک طبیعی پیدا نمی کردند .آن عالیقدر اول کسی است که می گوید  و دقت می کند که مصراع ها هر کدام قیمتی نسبت به مطلب و معنی داشته باشند ...
از نامه ٨ تیر ١٣٢٣,در باره شعر و شاعری
...
نيما در باسخ به پرسش فرضي جرا مي نويسيد؟
مثل این که درختها در سينه من كل مي دهند. در جمجمه سر من است كه جلجله ها و كاكلي ها و كنجشك ها مي خوانند

 به اين جهت نوشتن براي من ضروري است
...
فكر من در بيرامون ان جيزي است كه مانند ميراثي از من ممكنست براي ديكران. باقي بماند ... نيما: حرف هاي همسايه
...
من و تو هيج كدام نميدانيم فردا إز اين أمواج چه اشكالي بيرون مي ايد . ملت درياست . أكر يك روز ساكت ماندبالاخره يك روزمنقلب خواهدشد...
إز نامه نيما به ميرزاده عشقي
...

كأش يك پاره كاغد بودم تا در وقت خوانده شدن به جشم هايت نكاه مي كردم يا أمواج فضا مي شدم كه جريان باد هاي داغستان و درياي خزر مرا به تو نزديك مي كرد...
إز نامه نيما به لادبن
...
نيما مي كويد قبل إز شاعري من هم به ند رت و تفنن, مردمان متوسط به طرز شعر مغرب بيروي کرده اند ...بيوك اقا حسين أف اذربايجان در مصاحبه با فريدون كيلاني كيهان بهمن١٣٤٧از دهخدا ، بهار،عارف،لاهوتي و عشقي نام مي برد كه در دوران مشروطيت مضامين نو و مترقي عرضه كردند و شعر نو در ايران را بنياد نهادند...أما أو توجه نكرده كه زيان و ساختار وسيستم شعر نو تنها با تداوم تفكر و تجربه نيمايي و نیز با توان زبان غریب اما نوی او بديد امده و بر شاعران و شعر نيمايي اثر كذاشته است
می گوید : شاعری که فکر تازه دارد ,تلفیقات تازه هم دارد .در حافظ و نظامی و بعد در سبک هندی این توانگری را به خوبی می بینید .پس از این کار , سمبولیسم اشعا ر شما تقاضای کلمات دیگر می کند .مثلن استاامال صفت به جای اسم -باز به ثروت شما از حیث مصالح افزوده است .جستجو در کلمات دهاتی ها ,اسم چیزها ,درخت ها , حیوان ها , گیاهان , هر کدام نعمتی است .نترسید از استعمال آن ها 
این سو تفاهم در باره شعر های نیما وجود داشته و دارد که نیما نام این چیزها را به فارسی نمی دانست یا با دستور زبان فارسی به خوبی آشنا نبود در حالی که شاعر ما تنها قصد گسترش زبان را با دخالت در آن داشت تا مفاهیم نو و معاصر را بیان کند 
می گوید:خیال نکنید قواعد مسلم زبان در زبان رسمی پایتخت است .زور استعمال ,این قواعد را بوجود آورده است .مثلن به جای سر خورد ,سر گرفت ...و به جای چیزی را از جا برداشت ,چیزی را از جا گرفت را با کمال اطمینان استعمال کنیداز درباره شعر و شاعری
...شعر نشانه يك زندكي عالي و خيلي بشري است ولي در نظر داشته باشي كه وزن و قافيه فقط نماينده اين فضيلت نيست 
...
من ديكر به كار اين مي خورم كه ميوه بدهم اكر بتوانم . نه اين كه قامت سخت و سقط خود را راست بدارم بذوري كه همه كس ببسندد..
از نامه ي نيما يوشيج به طبري
...
من زند كيم را با شعرم بيان كرده أم در حقيقت من اين طور به سر برده أم 
احتياج ندارم كه كسي ببیدد. يا نه. بد بكويد يا خوب بكويد أما من خواستم ديكران هم بدأنند جطور بهتر مي تواننذ بيان كنند وًاكر جيزي كفته أم براي اين بوده است و حقي را يشتيباني كرده أم ...نيما:شعر و زندكي من

1 comment:

  1. نیما راهگشا و نشانه پوست اندازی شاعران ایرانی که در هوای شعر کلاسیک ایرانی داشتند دست و پا می زدند، می باشد. در حالی که نیازها و خواست ها، شهرها و معیارهای زندگی شهری تغییر کرده بود و ضوابط حاکمه ی جامعه دگرگون شده بود.majid majd

    ReplyDelete